3/26/2007

تقویم

ببینم میدونین امروز چه روزیه؟ نه؟ خوب مهم نیست چون اتفاق خاصی هم نیفتاده اما واسه اینکه بدونین عرض میکنم: امروز تولد گیس بریده ترین دختروی عالم بشریته! بله درست حدس زدین امروز تولد ساغر چرت و پرتیه خودمونه که بمناسبت رسیدن سنش به سن خر خان جشن و پایکوبی بسیار مختصری از برای خود در فکرش بر پا نموده! از اونجایی که حتی مامانشم تولدش رو بهش تبریک نمیگه درخواست دارم شما برای اینکه این جوان ناکام از دنیا نره عنایتی نموده و برای رضای خدا و شاد شدن دل من پیرمرد برین بهش تبریک بگین! باشد که رستگار شویم

3/18/2007

بر ما چه گذشت؟



امسال از اون سالهایی بود که خدا یه تیکه چوب خوش دست پیدا کرده بود و برای سرگرمی آنرا فرو میکرد در ما و زندگیمان! خدایش نبخشد این خدا را!
امسال نه تنها بر ما خوش نگذشت بلکه بد هم گذشت! و این خیلی بد است، البته خیلی خیلی خیلی بد هم نگذشتا!
امسال از اون سالها بود که کسی دردهای ما را نفهمید! البته این به این خاطر است که ما همیشه خوشحالیم و ظاهرمان چیز خاصی از درونمان را نمایان نمیکند
امسال ما عاشق هم شدیم (بخوانید علاقه‌مند شدیم) و پشت بندش شکست عشقی(بخوانید دوست داشتنی) هم خوردیم!
امسال ما به حرف پویا که میگفت"عاشق نشدی تا گشنگی از یادت بره" رسیدیم
امسال ما بسیاری از دوستان، آشنایان، رفقا و دشمنانمان را بسادگی سرکشیدن یک لیوان آب از خود رنجانده و واسه همیشه از زندگیمان خارجشان کردیم! البته ما قصد نداریم دوباره سراغ آنها برویم چون استانداردها تغییر کرده بودند، در عوض قدم در محیطهای جدید میگذاریم و با آدمهای جدید ملاقات میکنیم
امسال ما فهمیدیم در هم شکستن یعنی چه! البته چند وقتی است چسب مرغوبی ته جیبمان پیدا کرده‌ایم!
امسال ما دوست داشتیم زندگیمان مثل این فیلمهای هندی پیش برود! اگه میشد که زندگی هم به یه فیلم هندی تبدیل میشد! نمیدونم خوب میبود یا بد در هر صورت اون چوب پروردگار در ما بود و نگذاشت که بسیاری از شدنیها بشود!
امسال ما بسیار عوض شدیم! تغییراتی که خودمان بعضی از آنها را دوست نمیداریم
امسال ما بسیار آرامتر از قبل شدیم! البته به موقعش سطح تخریبمون هر روز بالاتر از دیروز بود، دوستان اطلاع دارن!
امسال با این همه تغییرات دریافتیم راهی که تا پیش از اینها میرفتیم راه درست بوده! البته وقتمان را هم تلف نکردیم چراکه تجربیات خوبی بدست آوردیم!
امسال سال گهی بود، تا باشد گه نباشد!
البته از اونجایی که ما کرگدن میباشیم این همه بلایی که امسال سرمون آمد باعث نشد که ما کم بیاوریم و ناامید شویم چراکه میدانیم ناامیدی مساوی با مرگ است پس دست و پایمان را بالاخره جمع میکنیم و فری تیغی باقی میمانیم و به زندگی با عزت ادامه میدهیم (البته این مراحل انجام شدن) باشد که رستگار شویم چراکه خیلی چیزای خوب مثل معرفت، انسانیت، پنیر، هوای خوب، رنگها، سیبزمینی، آفتاب، عمو سامان، پول، درخت، دافی‌، موزیک، خنده، فردا و...هنوز توی این دنیا هستن که میتونن دلایل خوبی برای خوشحالی و زندگی و این صوبتا باشن!
در پایانم آرزو میکنم به چیزایی که آرزو دارین برسین وسالی خوب و پر از خوشی پیش رو داشته باشین!
اگه کسی خواست واسه ما دعایی آرزویی چیزی بکنه از اونجایی که کرگردنها علیرقم پوست کلفتشون دل هم دارن دعا کنه که اون یه روزی برگرده!

3/16/2007

six feet under

- چی بگم آخه؟...بنده خدا مادرم امسال یه هفته زودتر گندم سبز کرده بود و هفت سین چیده بود، نباید بهش میگفتن! تازه یه مهمونی هم به یه مناسبت الکی گرفتن واسم! همه تلاششون این بود که من نفهمم فقط چن روز دیگه زنده‌ام! همش سعی میکردن بهم خوش بگذره!...داشتم یه بار به این مسئله فکر میکردم الان که اینا هر کاری من بخوام میکنن تیریپ تام و جری سو استفاده بکنم! خیلی بده که بدونی فقط چن روز دیگه زنده‌ای!...میدونی؟ از این ناراحت نبودم که دارم چن روز دیگه میمیرم از این ناراحت بودم که این بنده خداها از این موضوع خبر دارن و همش سعی میکنن عادی برخورد کنن که مثلا من نفهم، یه بار خواستم بهشون بگم که میدونم، اما نتونستم! همینطوریش داشتن روزی جلو روم صد بار میمردن، فکرش رو بکن اگه میفهمیدن که خودمم فهمیدم چی میشد!
+ راستی چجوری تموم کردی؟
- تو خواب! همیشه دوست داشتم راحت بمیرم!
+ هنوزم به زندگی بعد از مرگ اعتقاد نداری؟
- نه! چون ما آدما جاودانیم! شایدم این فقط یه تصویره! اما هنوزم میگم زندگی بعد مرگ یعنی کشک، هر چی هست همینجاس و تا قبل مرگ!یه نگاهی به دور و برت بنداز! هیچ کاری نمیتونی بکنی، حتی نمیتونی از اینایی که اومدن سر قبرت سر و صدا میکنن بخوای ساکت شن! اَه جون مادراتون خفه شین سرم رفت!...اِ عزیز! الهی قربونت برم، به جون خودم میخواستم دور و بر قبرم که خلوت شد بیام بهت سر بزنم ! آخه تو چرا زحمت کشیدی؟ نمیدونی چقدر دلم واست تنگ شده بود...

3/11/2007

بهار

3/10/2007

شانسی برای زندگی

3/03/2007

چرا بی حسم؟

3/01/2007

Bond,James Bond

ای بابا دستم خسته شد پس چرا این باند نمیاد؟